مهدی صبوری تعریف میکند: دیدم بچههای گشت بسیج جلو خودروهایی را که نیاز به بازرسی دارند میگیرند و تا صبح درگیر هستند؛ خواستم برای تشویق و قدردانی از آنها کاری کنم و خودروهایشان را رایگان تعمیر کنم.
وقتی تیمور قصد لشکرکشی به جایی را داشته، عدهای را جلوتر و قبل از سپاه اصلی میفرستاده است تا آذوقه و وسایل لازم را آماده کنند و بعد از فتح، قصد جای دیگری را میکردند.آن زمان که تیمور به این نقطه آمده، کشفرود منطقهای خوشآبوهوا بوده است. به مرور محله از «آلتیمور» به «التیمور»تغییرنام داده است.

در دل مجتمع محمدیه زنانی زندگی میکنند که با وجود دشواریهای زندگی، دست از مهربانی نکشیدهاند؛ همسایههایی که همدلاند، همراهاند و بیهیاهو و ستونهای محله خود شدهاند.
سید علیاصغر حسینی و همسرش خدیجه حسینی، هفت سالی میشود در باغی چسبیده به کوچههای التیمور زندگی میکنند، آنها هر روز لابهلای بوتههای گوجه و درختان میوه میچرخند و به آنها رسیدگی میکنند.
مهدی و غلامرضا با اینکه در محله محروم التیمور زندگی میکنند توانستهاند با تلاش و البته حمایتهای کانون بیتالمهدی در سال ۹۱ در مسابقات استانی مقام دوم را کسب کنند.
بیبیزهره شیفته کتابهایی است که درس خودسازی میدهد و قصه راهانداختن فلافلفروشیاش نیز از دل همین قصهها بیرون آمده است. میگوید: کاش متصدی یک کتابخانه بودم و روزهایم را لابهلای کتابها میگذراندم.
نجف علی قویدل و رمضان روحانی دانشجوی کارشناسی ارشد هستند و رتبههای ۵ و ۱۹ کنکور را به دست آوردند. همه فکر و ذکر آنها کمک به آبادانی محلهشان است، محله التیمور .
حاج ذبیح اولین کسی بود که در محدوده روستاهای اطراف التیمور مجوز تاسیس شعبه نفت را گرفت. او بعد از تاسیس آن التیمور، امرغان، زینالدین، هلالی، برجآباد و شیرحصار را در حوزه کاری خود قرار داد.